کپی رایتینگ: چگونه متنی بنویسیم که بفروشد؟

سی یو وب 1399.05.07 1876 1 0

هرکسی می تواند یک کپی رایتر باشد و راز های ایجاد متون قانع کننده را بیاموزید.
کپی رایتنیگ یکی از مهم ترین عوامل فروش هر محصول یا خدمات است و همواره در دیجیتال مارکتینگ رایج بوده است. اما اگر فکر می کنید از یک متن به تنهایی برای فروش استفاده می شود، در اشتباهید. برای مثال، شما می توانید از متن برای متقاعد کردن بازدید کننده برای تماشای ویدئو یا بازدید از صفحات مختلف در سایت خود استفاده کنید.
در چند کلمه، کپی رایتینگ مهارت ترقیب بازدیدکنندگان یا مشتریان بالقوه شما، به تعامل، کنترل اعتراضات احتمالی در رابطه با مسائل مربوط به محصولاتتان و ایده آل نشان دادن راه حل خودتان برای این افراد است. 
برای اینکه متوجه شوید وجود این فرآیند چقدر در استراتژی های فروش اهمیت دارد، بهتر است بدانید که برای انجام این کار افرادی متخصص وجود دارند که به آنها کپی رایتر می گویند.
در این راهنما، آنچه ما در مورد موضوع کاری خودمان و دیگر متخصصان این حوزه آموخته ایم، با شما به اشتراک خواهیم گذاشت.
 

کار یک کپی رایتر چیست؟

آنهایی که فکر می کنند شغل یک کپی رایتر به کارهای نوشتاری محدود می شود اشتباه نمی کنند. اگر بخواهم صادقانه بگویم، نوشتن سریع ترین و راحت ترین بخش شغل ماست. 
قبل از نوشتن یک متن برای صفحه فروش، یک کپی رایتر ابتدا باید لیستی از نیازهای مرتبط خریدار احتمالی را تهیه کند و درمورد چگونگی معرفی مزایای محصول با توجه به پرسونای خریدار تحقیق کند.
این وظیفه ی کپی رایتر است که بداند مشتری از کالای عرضه شده چه انتظاری دارد و مخصوصا بداند، که چه چیزی می تواند مشتری را از خرید دور کند: همان اعتراضاتی که پیش از این به آن ها اشاره کردیم.
مثلا هنگام تبلیغ یک قنادی، یک کپی رایتر باید درمورد محل قنادی تحقیق کند و بداند که مخاطبانی که در این قنادی حضور می یابند چه عادت های خریدی دارند. تنها در این صورت است که متخصص خواهد توانست تصمیم بگیرد که برای تبلیغ ، بهتراست بگوید همیشه کاپ کیک های تازه موجود است، یا تنوع زیادی در طعم های دونات وجود دارد.
بله!تصمیم بگیرید.

تصمیم بگیر
یک کپی رایتر خوب باید تصمیم بگیرد که برای چه مخاطبی باید تبلیغ کند و مهم ترین مزایای محصول یا خدمات چیست. با این حال تنها تعداد کمی از شرکت ها قادر به تبلیغات وسیع هستند و نتایج مفیدی بدست می آورند.
این راز وقتی خاص تر می شود که  بحث نوشتن پیش می‌آید، زیرا نوشته ی شما نمونه ای از لباس آماده شده برای مشتری است.
وقتی شما در یک محله ی کوچک کار می کنید، استفاده از عبارت « اجناس محبوب و لوکس را می توانید در (اسم شهر) پیدا کنید » نسبت به عبارت « اجناس محبوب و لوکس را می توانید در ایران پیدا کنید» تاثیر گذار تر خواهد بود، مگرنه؟

تفاوت میان بازاریابی محتوا، کپی رایتینگ و تبلیغ نوشته چیست؟

تفاوت میان کپی رایتینگ، بازاریابی محتوا و تبلیغ نوشته همیشه واضح نیست، اما به هر حال هر سه با جمع آوری متون برای برندهاست سروکار دارند، درست؟ چیزی که این سه تکنیک را از یکدیگر جدا می کند هدف و ابزار دستیابی به آن هاست.
کار کپی رایتینگ با جستجوی زیاد در مورد نیازهای خریدار و تحلیل عملکرد در بسیاری از جزئیات متن با تمرکز بر نتایج کوتاه مدت آن کارهمراه است. داشتن یک متن خوب باعث افزایش فروش می شود و با اقداماتی ساده می توان میزان موفقیت آن را بررسی کرد.
تمرکز اصلی در بازاریابی محتوا بر سفر مشتری، جذب مشتریان جدید با استفاده از چیزهایی مثل پست وبلاگ ، کتاب آنلاین و اینفوگرافی است. معمولا نتایج بازاریابی محتوا در نیمه های راه یا در بلند مدت مشخص می شود.
بعد از آن، نوشتن تبلیغ شامل تصویر سازی برند و فکر کردن در مورد اقداماتی است که باعث شناخته شدن پروژه توسط مشتری می شود.
همچنین لازم به ذکر است که اگر چه هر کدام از آن ها نقش متفاوتی دارند، اما وجود یک کپی رایتینگ خوب برای استراتژی کنونی شما در بازاریابی محتوا ضروری است و برعکس.
اگر مقاله هایی عالی می نویسید اما ترافیک مناسبی جذب صفحه ی شما نمی شود، مرجع شدن در حوزه ی کاری شما و همچنین پول درآوردن از متن هایتان دشوار خواهد بود. کپی رایتینگ به دیده شدن صفحه ی شما کمک می کند و وقتی به درستی دیده شدید باعث می شود خوانندگانی مشتاق و حتی مشتری برای محصولات خود پیدا کنید.
بر عکس این مساله نیز ممکن است اتفاق بیافتد. اگر شما تبلیغات فوق العاده ای ایجاد می کنید اما وقتی کاربر بر روی لینک ها کلیک می کند به وب سایت های بی کیفیتی می رود، یعنی نرخ کلیک بالا اما نرخ تبدیل پایین است. در این مورد شما باید بر روی محتوای خود کار کنید. 
 

چه زمانی از تکنیک کپی رایتینگ استفاده کنیم؟

بر خلاف آنچه که بسیاری از مردم تصور می کنند، کپی رایتینگ تکنیکی قدیمی است که سال ها قبل از اینکه اینترنت به وجود بیاید، شرکت های بسیاری از آن استفاده می کردند.
و علاوه بر شباهت هایی که با بازاریابی محتوا دارد، اولین نمونه های کپی رایتینگ در آمریکا به صورت بازاریابی مستقیم به وجود آمد.
آن زمانی را تصور کنید که ارسال تراکت های تبلیغاتی به درب منازل خریداران( پست مستقیم ) رایج بود. افراد متخصصی که مسئول اینکار بودند، باید چیزی می نوشتند که به اندازه ی کافی برای ترقیب خریدار جذاب باشد و ارزش هزینه ای که برای ارسال صدها هزار تراکت تبلیغاتی می شد را داشته باشد.
این نیاز باعث شده که متن به ابزاری برای فروش تبدیل شود، امروزه شما برای ایجاد بازدهی مثبت در کمپین های اینترنتی باید همین خط فکری را دنبال کنید. درنتیجه شما باید از تکنیک های کپی رایتینگ در تمام فرآیندهای تعاملی بین برند شما و مشتری استفاده کنید.
این یعنی حتی وقتی شما یک محتوای آزاد ایجاد می کنید، متن شما باید تاثیرگذار باشد. بعد از همه ی اینها در تمام این تعامل ها شما از مشتری جدید خود در ازای چیزی که به او می دهید، اطلاعات تماسش را درخواست می کنید. 
اگر محتوایی که ایجاد کرده اید برای مخاطب ارزشمند نباشد، دیگر فرقی نمی کند که این محتوا رایگان باشد یا پولی، دیگر احتمال اینکه آن ها به خواننده ای مشتاق تبدیل شوند وجود ندارد و در نتیجه شما شانس کمتری برای پرورش روابط خود با این کاربران و تبدیل آن ها به مشتری دائمی را خواهید داشت.

برای شروع به چه اطلاعاتی نیاز دارید؟

همانطور که گفته شد، قبل از نوشتن تحقیقات گسترده ای درمورد چیزی که مشتری می خواهد و ویژگی های بسیار مرتبط با این مخاطب انجام می دهیم.
برای اینکار شما باید پرسونای مشتری خود را به خوبی بشناسید، آن ها را درک کنید و به صورتی که آن ها در زندگی روزمره ی خود هستند، صحبت کنید. به درد و رویاهای کاربرانتان توجه کنید. بهترین زبان برای استفاده در متون خود، را می توانید در کامنت های شبکه های اجتماعی، پاسخ های ایمیل و نظر سنجی ها پیدا کنید.
بهتر است یک مثال در این زمینه بیاوریم
آندره یک مربی بدنسازی است که قصد دارد یک باشگاه در محله خود افتتاح کند، او برای تبلیغ کار خود از فیسبوک استفاده می کند تا تنها افرادی که نزدیک باشگاه زندگی می کنند را، پیدا کند.
او مهم ترین ویژگی های باشگاه خود را اینگونه بیان می کند:
1.    تجهیزات جدید
2.    برنامه های آموزشی کوتاه مدت
3.    آموزش رقص های تناسب اندام و تمرین های قدرتی
او می داند که فقط یک باشگاه دیگر درآن منطقه وجود دارد که به خاطر خدمات خوبش معروف است، اما تجهیزاتش قدیمی است.
او قبل از ایجاد آگهی تبلیغاتی به مغازه های محله رفت و از صاحبان مغازه ها پرسید که آیا در باشگاه عضویت دارند یا خیر و اگر ندارند، دلیلش چیست؟
در بسیاری از این مکالمات آندره در کمال تعجب متوجه شد ، که قدیمی بودن تجهیزات رقیبش برای مردم مساله مهمی نیست اما طولانی بودن دوره های آموزشی بسیار اهمیت دارد.
او با در دست داشتن این اطلاعات، می تواند آگهی تبلیغاتی تنظیم کند که بر داشتن برنامه های آموزشی کوتاه مدت تاکید دارد و او را در کمپین خود قاطع تر خواهد کرد.
این نمونه ای برای نشان دادن اهمیت پروفایل مخاطب برای جذب و حفظ مشتری است.
به طور خلاصه قبل از تهیه یک کپی همیشه اطلاعات زیر را گردآوری کنید:
•    چه چیزی موجب آزار مخاطب احتمالی شما است؟
•    رویای آن ها چیست و محصول شما چگونه به تحقق رویای آن ها کمک می کند؟ 
•    پرسونای شما چگونه ارتباط برقرار می کند؟
•    آن ها در کدام کانال به دنبال اطلاعات مورد نیاز خود می گردند و بیشتر وقت صرف می کنند؟
جوابی که از طریق گوگل آنالیتیکس و دیگر ابزارها برای این سوالات به صورت اطلاعات آماری بدست می آید، به عنوان نقطه ی شروعی برای تولید محتوای شماست.
 

افزایش تعامل در تبلیغات چگونه است؟

 

جذب کنید

در اینجاست که شما فقط چند دقیقه فرصت دارید تا نظر مشتری احتمالی خود را جلب کنید. از اطلاعات کمیاب بازار خود استفاده کنید، چیزی که، وقتی افراد که آن را می خواند ، سوپرایز شوند و آن ها را وادار به خواندن تمام سخنان شما کند.
مثال: آیا می دانستید که نوزادان حتی قبل از یک سالگی قادر به تشخیص خوب از بد هستند؟

منبع، ارائه، اعتبار

بعد از اینکه توانستید نظرمخاطب را جلب کنید ،باید اعتبار اطلاعاتی را که ارائه کرده اید ، با ذکر منبع نشان دهید. در این لحظه است که کارآفرین باید قدرت خود را در موضوع ارائه شده نشان دهد و به ویژه ماموریت خود در مورد آن محصول را تحکیم کند.

مثال: اسم من لوسیا استارک است و یک مربی مهد کودک با 24 سال تجربه هستم. من به کسانی که تازه پدر و مادر شده اند کمک می کنم تا از دوران پر از نگرانی گذر کنند: ماه های اول زندگی نوزاد

دردهای مشترک

قبل از ایجاد متن یا ویدئوهای فروش، شما باید لیستی از مشکلات و خواسته های مشتری احتمالی خود تهیه کنید و نشان دهید که محصول یا خدمات شما چطور می تواند به آن ها کمک کند.
مثال: من می دانم که شما درمورد مراقبت از موجود کوچکی که هنوز هیچ چیز از دنیا نمی داند، نگران هستید.

معرفی محصول

اکنون زمان این است که محصول خود را معرفی کنید و دلیل به وجود آمدن آن را برای مشتری احتمالی توضیح دهید.
مثال: تجربه ای که طی این 24 سال بدست آورده ام ، باعث شده بتوانم شما را کاملا برای نگهداری نوزاد در چند ماه اول زندگی اش راهنمایی کنم.


محصول شما چه مشکلی را حل می کند؟

اکنون بهترین زمان است که بگویید این محصول چه مشکلی را حل می کند و کاربرد آن را شفاف توضیح دهید.
مثال: شما خواهید توانست اولین علایمی که نوزاد نشان می دهد را بشناسید و بفهمید چه زمانی گرسنه یا خواب آلود است و یا دچار مشکلی شده است که در آن سن عادی است.

آیا این محصول به درد من می خورد؟

در این زمان علاوه بر توضیح کاربرد محصول برای افرادی که ویدئوی شما را تماشا می کنند ، باید با نمایش رضایت مشتریان دیگر، معتبر بودن این محصول را نشان دهید.
مثال: دوره ی والدین تازه کار، برای کسانی است که مثل شما زمان کمی برای یادگیری دوره ها دارند و می خواهند به بهترین شکل از فرزند خود مراقبت کنند.
در این قسمت می توانید نظر افرادی که درس های من را دیده اند و نتیجه دلخواهشان را بدست آورده اند ببینید:
- گزارش هایی از رضایت دیگر خریداران

مزایای محصول

لیستی از مزیت های محصول خود را برای افرادی که آن را می خرند، آماده کنید.
مثال: با شرکت در دوره ی آنلاین والدین تازه کار، علاوه بر بهره مندی از درس ها، می توانید در یک گروه خصوصی فیسبوک عضو شوید تا در آن در مورد رایج ترین سوالات با پدر و مادرهای دیگر بحث کنید.

فرمت، پرداخت، دسترسی و ضمانت

به کاربر فرمت محصول، نحوه ی پرداخت، سادگی دسترسی( در مورد محصولات دیجیتال مثل دوره های آنلاین و کتاب های الکترونیکی) را نشان دهید، همچنین با ارائه ی اطلاعاتی در مورد حقوق مشتری مثل مرجوعی کالا و ضمانت طی دوره به آن ها اطمینان بدهید.
مثال: دوره ی والدین تازه کار، متشکل از دروس ویدئویی است که در یک وب سایت با کاربری ساده قابل دسترسی است.
شیوه ی پرداخت ایمن و اطلاعات بانکی شما محافظت شده است. درست بعد از انجام موفق خرید، شما یک ایمیل حاوی نام کاربری و رمز عبور دریافت خواهید کرد تا به سرعت بتوانید به محتوا دسترسی داشته باشید.
مثال: من روشی پیدا کرده ام که می تواند به والدین کمک کند و درمورد آن بسیار هیجان زده ام و به آن اطمینان دارم ، به همین خاطر آن را برای مدت 30 روز در دسترس شما قرار داده ام تا آن را امتحان کنید.
در اینجا با نحوه ی کار آن آشنا می شوید: در دوره ی والدین تازه کار عضو شوید و اگر در طول یک ماه منصرف شدید و نخواستید دیگر به آموزش های من دسترسی داشته باشید ، کافیست آن را کنسل کنید و من هزینه عضویت را به شما بازخواهم گرداند.

CTA یا درخواست اقدام

وقتی تمام مزایای محصول خود را نشان دادید، وقت این است که با یک درخواست اقدام ساده، به آن ها اقدام بعدی را نشان دهید. 
یک درخواست اقدام ، اساسا کاری است که شما بعد از خواندن محتوای صفحه ی خود از بازدید کننده انتظار دارید، کلیک بر تبلیغ، عضویت در خبرنامه و ... .
برخی تحقیقات نشان داده که یک درخواست اقدام دستوری نتایج بهتری دربردارد، زیرا شما عینا به کاربر می گویید که چه کاری باید انجام دهد. البته باید برای اینکه ببینید این فرضیه در مورد مدل کسب و کار شما جواب می دهد یا نه، چند تست روی مخاطب انجام دهید.
مثال: کتاب الکترونیکی وظایف والدین را به رایگان دانلود کنید.
 

محرک های ذهنی چه هستند و چرا از آن ها استفاده می کنیم؟

این اصطلاح ممکن است به گوش شما عجیب باشد، اما قطعا در طول عمر خود به این تکنیک بر خورده اید.
آیا با تبلیغات فروشی که در آن اعلام می شود تنها تعداد محدودی از یک محصول باقی مانده، آشنایی دارید؟ تبلیغاتی را که در آن ها افراد مشهور یک محصول را پیشنهاد می کنند، چطور؟ همین دو موردی که گفتیم نمونه هایی واضح از تحریک ذهنی هستند.
در مورد اول، تبلیغ کننده از قانون کمیاب بودن، برای ایجاد اضطرار در خریدار استفاده می کند و در مورد دوم ما نمونه ای از شواهد اجتماعی را می بینیم.
تکنیک تحریک ذهنی یکی از مهم ترین ابزارها، برای متقاعد کردن مخاطب به خرید یک محصول است، حتی اگر او در آن لحظه به آن نیازی نداشته باشد. رایج ترین موردهای آن: کمیاب بودن، اعتبار، شواهد اجتماعی، اجتماع، اعمال متقابل و باورهاست.

کمبود

در دسترس بودن مقدار محدودی از یک محصول به خودی خود باعث می شود افراد ارزش بالاتری برای آن قائل شوند و حس کنند آن را دوست دارند و اگر آن را در آن لحظه نخرند، شانس دیگری برای داشتنش نخواهند داشت.
مثال: تعداد محدودی از کالکشن بهار- تابستان موجود است.

اعتبار

مردم برای نظر کسی که او را در زمینه ای معتبر می دانند، ارزش قائلند. به سفر خود به عنوان یک مشتری فکر کنید: مثلا برای خرید محصولات آرایشی، به نظر یک اینفلوئنسر متخصص در این موضوع اطمینان می کنید یا یک بلاگر ورزشی فوق العاده؟

مثال: روشی که کلوئه کارداشیان برای تمرین در خانه استفاده می کند را بیاموزید.

شواهد اجتماعی 

ما هر زمان که می خواهیم چیزی در اینترنت بخریم، ابتدا سرچ سریعی در میان نظرات دیگر خریداران می زنیم تا ببینیم دیدگاه آن ها در مورد آن خرید یا محصول چه بوده است. نظرات مثبت دیگران در مورد یک محصول به جای از دست رفتن یک خرید باعث ایجاد یک خرید می شود.
لازم به ذکر است، که شواهد اجتماعی باید واقعی باشند تا نتایج مورد انتظار را ایجاد کنند. پیشرفت اینترنت، تشخیص شواهد اجتماعی جعلی از واقعی را ساده تر کرده است ، زیرا اگر یک مشتری احساس کند در مورد خرید چیزی اشتباه کرده است، دیگر از آن سایت چیزی نخواهد خرید.
مثال: در مورد دوره ی آنلاینی که همه ی خریداران، درباره ی آن اتفاق نظر دارند بیاموزید.

اجتماع

یکی از دلایل اصلی خرید مردم، عضویت در یک اجتماع است. با نگاهی به مفاهیمی مثل خانواده، مذهب و ملیت خواهید فهمید که انسان موجودی اجتماعی است.
ایجاد حس اجتماع، راهکاری عالی برای جذب مشتری است.
مثال: عضوی از بزرگترین اجتماع بازی آنلاین در جهان شوید.

اعمال متقابل

وقتی افراد تجربه خوبی از چیزی که از شما خریده اند، داشته باشند، نسبت به شما احساس دین می کنند. پس ما باز هم تاکید می کنیم که چقدر ارزش قائل شدن برای مشتری، پیش از پیشنهاد خرید مهم است.
اگر شما دائما محتوای مفید تولید می کنید، برای فالوئر شما اهمیتی نخواهد داشت که برای دسترسی به محتوای کامل، پولی پرداخت کند.
مثال: راهنمای رایگان ما برای دستور پخت ژاپنی را دانلود کنید.

باورها

به اشتراک گذاشتن باورهایتان بهترین راه، برای ایجاد حس تفاهم در مردم است.
مثال: آیا شما هم معتقدید که تمرکز، امری ضروری در زندگی حرفه ای شماست؟ کلیک کنید و بیاموزید که چگونه وظایف روزمره ی خود را الویت بندی کنید.
 

آیا می دانید داستان سرایی چیست؟

برای فروش آنلاین، داشتن ارتباط فریبنده به اندازه ی ایجاد محصول خوب مهم است، تا کاربران را جذب و آن ها را تا زمانی که تصمیم به خرید بگیرند، متعهد نگه دارد.
یکی از بهترین راه ها برای کمک به رشد مخاطب و افزایش تبدیل ها، داستان سرایی یا تعریف کردن داستان است و دلیل آن ساده است: ذهن بشر داستان ها را بهتر از اطلاعات به خاطر می سپارد. 
پس یک فرد به راحتی جذب تبلیغی خواهد شد که شما در آن داستان خریداری را تعریف می کنید که توانسته با استفاده از محصول شما یک مشکل را حل کند، تا اینکه مثلا شما در متن خود بیشتر بر ویژگی هایی مثل طول ویدئوها تمرکز داشته باشید. داستان سرایی، برای انسانی کردن محصول/ خدمات و نزدیک کردن برندتان به مشتری است.
 

در کپی رایتینگ چه کاری نباید انجام داد؟

همانطور که خواندید، چندین عنصر ضروری برای کپی رایتینگ خوب وجود دارد. البته همیشه چند اشتباه وجود دارند که کیفیت متن و در نتیجه نرخ تبدیل شما را به خطر خواهند انداخت.
بیاید به سراغ این اشتباهات برویم.

از محتوای تخصصی اجتناب کنید

قبل از تعامل با محتوای شما، خواننده باید بفهمد که شما چه می گویید. پس هنگام صحبت از محصول خود، از به کار بردن زبان تخصصی خودداری کنید. اینکار بر روی تجربه ی کاربر تاثیر منفی می گذارد و افرادی را که تمایل به کسب اطلاعات بیشتر درمورد موضوع دارند، دور می کند.
برخی از موضاعات خاص، نیاز به زبان تخصصی دارند ،اما به طور کلی متن خود را شفاف و واضح نگه دارید.

از اینکه دائم درمورد خودتان صحبت کنید اجتناب کنید

تصور کنید چنین ایمیلی دریافت کرده اید
از طرف: تولید کننده
به: مشتری
عصر بخیر 
شما اخیرا وارد وب سایت ما شده اید و در لیست ایمیل ما عضو شده اید. آیا تمایل دارید دوره ی مکانیک پیشرفته را تنها به قیمت 800 دلار تهیه کنید؟
با نهایت احترام

در این مورد شما ممکن است حس کنید کارآفرین هیچ علاقه ای به بازدید کننده و آنچه که باعث شده او در ابتدا از وب سایت بازدید کند، نشان نداده است و فقط می خواهند بفروشد.
شاید این موضوع به نظر شما متناقض باشد، زیرا هدف شما ،کسب سود از کسب و کارتان است. اما حقیقت این است که مردم دوست ندارند وقت خود را برای خواندن متنی که صرفا درباره ی محصول صحبت می کند، تلف کنند. کاربران می خواهند با آن محتوا ارتباط برقرار کنند و براینکه این اتفاق بیافتد، شما باید پیش از پیشنهاد فروش تمرکز خود را بر نیازهای مشتری بگذارید.

از رقیب خود کپی برداری نکنید

وقتی می خواهید یک محتوا بنویسید بهتر است کار رقیب خود را بررسی کنید، زیرا ممکن است آن ها بهتر از کسی که تازه وارد این بازار شده است اطلاعات داشته باشند.
البته این بدین معنی نیست که شما باید همان رویکردی را به کار ببرید که دیگر شرکت ها برای صحبت کردن با مخاطبان استفاده می کنند. متن شما باید آینه ی شخصیت شما و ارزش های شرکت شما باشد.
این کار یکی از مهم ترین گام ها، برای نشان دادن اعتبار شما و ایجاد یک رابطه ی ماندگار با مخاطبتان است.

اصلاح کردن متن خود را فراموش نکنید

آیا تا به حال در مورد رذایل زبان شنیده اید؟ این ممکن است در متن شما هم اتفاق بیافتد.
بعد از تمرکز طولانی مدت روی یک پروژه، ممکن است متوجه برخی اشتباهات نشوید، مخصوصا، برخی از این اشتباهات ممکن است باعث برداشت اشتباه از متن شوند.
برای اجتناب از این مورد، شما همیشه باید متن خود را اصلاح کنید.
آنهایی که برای خودشان کار می کنند، می توانند 2 یا 3 روز بعد از اتمام نوشتن متن دوباره به آن برگردند، به این ترتیب مسائلی که نیاز به اصلاح دارند، از قلم نخواهند افتاد.
در مورد افرادی که با همکاری یکدیگر کار می کنند، ایده ی خوب این است  که از دیگری بخواهند متنشان را بررسی کند. یک نگاه تازه نه تنها به پیدا شدن اشتباهات گرامری کمک می کند، بلکه باعث می شود ایده های جدیدی به وجود بیاید.

از توضیح زیاد بپرهیزید.

این نکته به خصوص برای کسانی که به کپی رایتینگ برای تبلیغات نیاز دارند، بسیار مهم است.
لفاظی یعنی نتوانید یک ایده را به خوبی خلاصه کنید، یعنی استفاده از کلمات زیاد برای توضیح چیزی که باید مختصر باشد.
برای اینکه متن شما تبدیل بیشتری داشته باشد، باید رک و بی پرده باشد. بنابراین از هجو و افزودن عبارات غیرضروری یا مبهم اجتناب کنید.

مراقب باشید زیاد از افعال دستوری استفاده نکنید.

قطعا نیاز است که شما گاهی از افعال دستوری استفاده کنید. اما استفاده ی زیاد از آن ها به طور کلی موثر نخواهد بود.
پس سعی کنید از زمان های دیگر افعال که برای مخاطب حس دستور یا درخواست ندارد، استفاده کنید.
 

چگونه کپی رایتینگ می تواند دوست سئوی شما باشد؟

ما تا اینجا به شما نکاتی برای تولید محتوایی جذاب برای مخاطب هدف گفتیم. اکنون، به شما خواهیم آموخت که چگونه صفحه ی خود را برای جلب توجه مکانیسم موتورهای جستجویی مثل گوگل، یاهو و بینگ بهینه کنید وباعث ارتقا رتبه ی سایت خود در نتایج جستجو شوید.

بر روی تجربه تمرکز کنید.

وقتی محتوا جالب باشد، اما فرد برای لود شدن آن باید زمان زیادی منتظر بماند، یا اگر منوی سایت قابل درک نباشد و یا از رنگ آبی کودکانه، برای فونت مطالب استفاده شده، هیچ کارایی ندارد.
شاید برای شما این مسائل بی معنی باشد، اما تمایم آیتم های فوق، برای تجربه ی کاربر و تاثیر بر چگونگی تعامل مخاطب با محتوا ضروری هستند.
ایجاد یک تجربه ی کاربری مثبت، یکی از بزرگترین الزامات برای کسی است که می خواهد ترافیک بیشتری جذب کند و در بازار به یک قدرت تبدیل شود. شما باید برای بازدیدکننده انگیزه ایجاد کنید تا به یک خواننده ی مشتاق، برای صفحه شما تبدیل شود، زیرا وقتی او با گزینه های متعدد و زیاد مواجه می شود، آسان ترین راه برای کاربر، بستن صفحه و جستجو در سایت دیگر درمورد موضوع مشابه است.


از کلمات کلیدی مناسب استفاده کنید.

کلمه ی کلیدی ابزاری برای خلاصه کردن موضوع مورد صحبت وبلاگ یا سایت شما است. بهترین حالت این است که کلمه ی کلیدی به اندازه ی کافی خاص و دقیق باشد تا به حل مشکل بازدید کننده کمک کند و همچنان برای جذب ترافیک مرتبط باشد.
یکی از بهترین راه ها برای پیدا کردن کلمات کلیدی مناسب، پیدا کردن عبارات مرتبط با موضوع صحبت شماست که بیشترین آمار جستجو را دارند. برای اینکار شما می توانید از ابزارهایی مثل گوگل ترندز، سرچ کنسول و گوگل کیورد پلنر استفاده کنید، تمام این خدمات رایگان هستند و در دسترس کسانی است که اکانت گوگل دارند.
بعد از اینکه کلمه ی کلیدی خود را انتخاب کردید، بهتر است آن را در عنوان مقاله، توضیحات متا و متن اصلی مقاله  به کار ببرید، بدین ترتیب مکانیسم موتور جستجو، محتوایی که شما در آن قسمت درموردش صحبت می کنید را خواهد شناخت.

از محتوای قابل اسکن استفاده کنید

هرجایی که محتوا ایجاد می کنید، به جایگزین هایی فکر کنید که خواندن آن را برای خواننده تا حد ممکن روان تر می کند.
از پاراگراف های متن طولانی اجتناب کنید و برای جذاب تر کردن توضیحات، از تصویر استفاده کنید. این نکته ای مهم به خصوص برای کاربران موبایل است، زیرا آن ها محتوای شما را در صفحات های کوچکتری می بینند.

لینک دادن

ایجاد لینک در متن به درک بهتر موضوع و غنی تر کردن تجربه ی خواننده کمک می کند. یک نمونه ی کوتاه: پستی که در مورد بازاریابی محتواست، می تواند حاوی لینک هایی به محتوایی اختصاصی تر مثل شبکه ی اجتماعی، کتاب های الکترونیک و دیگر موارد باشد.
مساله ی مهم این است که شما سیستم مدیریت محتوای خود را به گونه ای تنظیم کنید که لینک ها در یک صفحه ی جدید باز شوند ،تا از پرت شدن حواس خواننده از مطالعه و ترک صفحه ی شما جلوگیری شود. اگر شما این نکته را رعایت کنید، لینک ها به خواننده ی شما کمک خواهند کرد و می توانند او را به سمت موضوعاتی که ممکن است مورد علاقه اش باشند، هدایت کنند.
 

آیا هرکسی می تواند متن بنویسد؟

هر فرد می تواند کپی رایتر شود

برخلاف تصور عموم مردم، توانایی نوشتن چیزی نیست که ما با علم چگونه نوشتن آن زاده شده باشیم و بتوانیم مثل عضله از آن استفاده کنیم، بهترین راه برای تقویت آن، تمرین است.
پس اگر ما بخواهیم به کارآفرینانی که می خواهند محتوا بنویسند، پیشنهادی بدهیم می گوییم: شروع به نوشتن کنید. یک بلاگ یا پروفایل در شبکه ی اجتماعی ایجاد کنید، با فالوئرهای خود متن به اشتراک بگذارید وتنها بعد از آن است که شما یک پارامتر بهتر برای دانستن موضوعی که بیشتر مخاطب شما را راضی می کند و بهترین راه برای معرفی محصول خود خواهید داشت.
درمورد کپی رایتینگ برای تبلیغات، پیشنهاد ما به شما این است که با سرمایه کم شروع کنید و چند تست روی مخاطبین خود انجام دهید، در نتیجه شما روی کمپین هایی که ممکن است برای کسب و کار شما بازدهی نداشته باشند، بودجه صرف نکرده اید.
 


محتوای مرتبط


ثبت نظر


دیدگاه شما

در حال حاضر دیدگاهی برای این محتوا ثبت نشده است